رمان بهار هامون
هامون هدایت یک پسر کاملا بی مسئولیت و پولدار است.
ارثی که از اجدادش به تک پسر خاندان هامون هدایت رسیده است آنقدر زیاد می باشد که اگر هامون تا آخر عمرش بخورد و بخوابد بازهم تمامی ندارد…
همین پولداری، هامون رو بی مسئولیت کرده و اهل هر کاری…
او شاید در شناسنامه دینش اسلام باشد و مذهبش شیعه، اما در واقعیت…
هامون به هیچ چیزی اعتقاد ندارد…
پس از همچین انسانی هیچ چیزی بعید نیست…
اما یک دفعه چه اتفاقی می افتد که هامون به کلی تغییر می کند؟؟!!…
روپوش سفیدم رو توی کمدم گذاشتم و کیفم رو برداشتم…
از در اتاق بیرون زدم.
برای سرپرستار که بهم خسته نباشید می گفت سری تکان دادم و از بیمارستان بیرون اومدم.
نفس عمیقی از هوای سرد بهمن ماه کشیدم و سوار ماشین شدم.
خوشحال بودم از اینکه امروز هم مثل هر روز بابت داشتن علمم چند نفر رو به زندگی برگردوندم.
یک عمل قلب باز، چند تا آنژیو و بالن…
این هم از کار امروزم…
بی توجه به هیاهویی که توی خیابون ها بود، راه خودمو پیش گرفته بودم…
لباس قرمز رنگم تضاد داشت با تمام پارچه سیاه هایی که سطح شهر رو پوشونده بودن.
صدای آهنگ مورد علاقه ام، گم شده بود توی صدای دسته های ی که راه رو بند آورده بودن.
حسابی عصبی شده بودم از این وضعیت…
بوی تند اسپندی که به توی ماشین هم سرایت کرده بود، حالمو خراب می کرد…
پسر جوانی با سینی چای یکبار مصرفش کنار ماشینم اومد و تعارف زد…
پسر: بفرمایین…
با عصبانیت و اخم…
دانلود انیمیشن مرد عنکبوتی پرده آخر دوبله فارسی
دانلود فیلم Flatliners 2017 مرگ بازان با دوبله فارسی و کیفیت عالی
دانلود فیلم شاید عشق نبود با کیفیت ۱۰۸۰p و لینک مستقیم
دانلود فیلم خرگیوش با کیفیت ۱۰۸۰p و لینک مستقیم